هفته نامه صدای گلپایگان

هفته نامه صدای گلپایگان

هفته نامه صدای گلپایگان

هفته نامه صدای گلپایگان

فرهنگ ، نظم ، قانون - استاد علی اکبر جعفری

  فرهنگ ، نظم ، قانون  - استاد علی اکبر جعفری

                                                               

          به نام خداوند جان و خرد                 کزین برتر اندیشه بر نگذرد

نظم اجتماعی بیان کننده خواسته ها و توقعات اساسی زندگی اجتماعی است. هر    جامعه ای با هر نوع عقاید، سنت ها، اداب و رسوم، بینش سیاسی و یا هر سیستم حکومتی نیازمند نظم و ترتیب خاصی برای اداره خویش است.

حتی جوامع اولیه نیز دارای نظم اجتماعی بوده اند، کما اینکه جنبه طبیعی این نظم را نمی توان نادیده گرفت. در ان جامعه ها این نظم به طور خود بخودی ایجاد شده است. اما با توجه به پیچیدگی جوامع کنونی، این جامعه ها نیازمند قوانینی هستند که این نظم را ایجاد و برقرار کنند.

 

نمونه ای از نظم و قانون گرایی

در دنیای مدرن، مسائل اجتماعی، فرهنگی، اداری، اقتصادی، سیستم داد و ستد و بانکداری و... با گذشته یکسان نیست و تفاوتی اشکار دارد. با پیشرفت دانش فناوری در عصر ارتباطات، جامعه به قوانین و مقررات جدیدی برای تأمین نظم احتیاج دارد.

  لازم به یاداوری است که اداب و رسوم و سنت های قومی هر جامعه ای به تنهایی تأمین کننده نظم اجتماعی نیستند، اما اهمیت هر یک برحسب وابستگی انها به جامعه غیر قابل انکار است.

بنابر این : قانون، مجموعه ای از دستورالعمل هاست و به عنوان میانجی در پیوند های اجتماعی بین مردم عمل می کند.

به عبارت دیگر : قانون تنظیم کننده رفتار انسان ها در تعامل با یکدیگر است.

بسیاری از افراد جامعه به دلیل عدم اموزش اصولی و تربیت غلط به قانون شکنی و بی نظمی عادت کرده اند و ترک این عادت زشت و مخرّب برای انان دشوار و گاهی نا ممکن است.

انچه که امروزه در کمال ناباوری بیش از اعتیاد به مواد مخدّر، جامعه را به شدت تهدید کرده و به سوی سقوط و ناهنجاری پیش می برد، اعتیاد به قانون گریزی و به تبع ان دروغ گویی است. بی جهت نیست که داریوش کبیر- پادشاه هخامنشی - دعا می کند که :

پروردگارا! کشور ایران را از دروغ گویی، جنگ و قحط سالی محافظت بفرما.

در تفکر این افراد، قانون برای شکستن و نظم برای از بین بردن، تدوین و ایجاد شده است.

  مظاهر فرهنگ، ادب اجتماعی، نظم، احترام به قانون و حقوق دیگران در یک جامعه چیست؟

 به عبارت دیگر وقتی به شهری وارد می شویم،چه پدیده هایی نشانه فرهنگ و تمدّن اهالی ان شهر است؟

 اری! زیبایی شهر، پارک ها و فضای سبز،چراغ های الوان، خیابان ها و کوچه های تمیز و...در درجه اول نظر هر بیننده ای را جلب می کند که البته در جای خود ضروری و کوشش مسئولین در این راستا قابل تقدیر و سپاس گذاری است، اما :

یک نظاره گر اگاه، دقیق و نکته سنج از ورای این زیبایی ها به رفتار و عملکرد ساکنان ان شهر در احترام به قانون، عدم تجاوز به حقوق دیگران، روحیه گذشت و فداکاری، رعایت ادب در مکالمه و سخن گفتن، عدم خشونت، نظام اموزشی پویا، فرهنگ رانندگی و...چشم دوخته و توجه دارد.

به شوخی بیشتر شبیه است اگر بخواهیم پیوندی را بین فرهنگ غنی و تمدّن درخشان ایران زمین با فرهنگ رانندگی خویش برقرار کنیم.

رعایت نکردن انضباط در فرهنگ رانندگی ریشه در عوامل گوناگون دارد. از جمله : نبودن اموزش مناسب، نهادینه نشدن احترام به حقوق دیگران، نداشتن روحیه گذشت و شکیبایی، خودخواهی و فردگرایی و ترجیح دادن منافع خود بر منافع دیگران و اخلاق نامناسب و از همه مهم تر سکوت در مقابل ناهنجاری ها.

 

دنیا سرشار از زشتی هاست، نه فقط بخاطر ادم های بد، بلکه بخاطر سکوت انسان های خوب.


 مقدمتاً باید بگویم که :
نویسنده مراتب قدردانی، ادب و فروتنی و سپاس گزاری خود را نسبت به رانندگان گرانقدر وسائط نقلیه ( اعمّ از ماشین و موتور ) و عابران پیاده ای که با رعایت قوانین راهنمایی و رانندگی و احترام به حقوق دیگران، صحنه هایی از اخلاق و تربیت و نظمو و قانون مداری را به نمایش می گذارند، ابراز می دارم. این عزیزان عملاً معلمین اخلاق و جلوه هایی از شکوه انسانیّت اند.

  از همشهری های عزیزی که به دلیل نااگاهی و بی توجهی از نظم و قانون پیروی    نمی کنند، می پرسم :
•ایا عبور از چراغ قرمز، رعایت نکردن حق عبور عابرین پیاده در قسمت های خط کشی شده، بوق زدن هنگام خداحافظی مهمانی های شبانه، عبور غیر مجاز از خیابان ها و کوچه های یک طرفه در شأن شماست؟
•ایا پارک کردن ماشین در پیاده رو ها، روی پل ها و دقیقاً در مقابل خطوط عابرین پیاده زیبنده شماست؟
پارک کردن خیلی راحت تر از این حرفاس!

•ایا می دانید هزینه سنگ فرش های پیاده رو های شهر با پول عوارض نوسازی مردم از جمله کارگران و کشاورزان زحمتکش که نه ماشین دارند و نه موتور تأمین می شود؟
•ایا در منزلت و مقام یک شهروند گلپایگانی است که برای تخلیه بار، کامیون را از روی پل به داخل پیاده رو هدایت کند و سبب تخریب سنگ فرش پیاده رو شود؟

•ایا پیاده رو های شهر پیست موتور سوارانی است که هیچ قانونی را برنمی تابند و بدون توجه به عابرین می رانند و بعضی از انان با نگاه های خشن و طلبکارانه ی خود، زنان، مردان، کودکان و سالخوردگان را می نگرند که چرا کنار نمی روند؟

 

•ایا تجاوز به حقوق دیگران حق قانونی! ماست. ایا توجه داریم که خداوند هرگز حق الناس را نمی بخشد مگر با رضایت صاحبان حق؟ چگونه رضایت صاحبان حق را که همه شهروندان هستند به دست می اوریم؟

مسلّم است که همه ما لااقل در گفتار، خود را شیعه مولای متقیان، علی (ع) می دانیم.
•ایا شیعه علی (ع) بودن فقط علی علی گفتن و به سر زدن است یا پیروی از توصیه ها و رفتار ان بزرگوار که فرمود :

           " شما را به نظم در امور و پرهیزگاری سفارش می کنم ".

 " در یک جامعه مدرن و نوین شهری حرکت بین خطوط، رعایت حق تقدم عابرین     پیاده، توقف پشت چراغ قرمز و دیگر مقررات راهنمایی و رانندگی ارزش و هنجار محسوب می شود و بی توجهی به ان نتیجه ای نخواهد داشت جز قربانی و تلفات 10000 نفری سالانه در جاده ها که البته سکوی اول این مقام در اختیار ایران ماست.( روزنامه جام جم ) "

تنها قربانیان بی مبالاتی و بی نظمی ما، انسان ها نیستند؛ بلکه کف خیابان قربانی مهم تری دارد که ان هم " اخلاق " ، "فضیلت" و" فرهنگ " ماست.

در سال 1352 که برای مداوا و معالجه چشم به اروپا سفر کردم..با مناظر زیر روبرو شدم.
1.وقتی چراغ راهنما قرمز شد، سگی روی دو دست در حالت نیم خیز به چراغ خیره شده بود و زمانی که چراغ سبز شد سرش را پایین انداخت و با ارامش از عرض خیابان گذشت؛ زیرا حس کرده بود که رانندگان هرگز به حقوق او تجاوز نمی کنند.
2.نابینایی همراه با سگ راهنمایش به اتوبان رسید. سگ روی پاهایش بلند شد و چراغ را برای رانندگان قرمز کرد. تمام ماشین ها توقف کردند. نابینا و سگ از خیابان عبور کردند. سگ در ان طرف خیابان مجدداً چراغ را سبز کرد و ماشین ها به حرکت خود ادامه دادند.

 

 در گفتاری به علت ها و ریشه یابی این بی نظمی ها و قانون شکنی ها خواهیم پرداخت.

     این هم یک انشای طنزامیز از زبان یک دانش اموز :

 

 

 

  و سخن اخر :

  چون چراغ لاله سوزم در خیابان شما              مردم گلپایگان جان من و جان شما

همچو ساغر بر لبم لبخند و در دل اتش است     هر زمان بینم غمی در عمق چشمان شما

ز انچه دانستم ز علم و معرفت در زندگی         ارمغانی ساختم بهر جوانان شما

از خدا خواهم که تا وقت اجل اندر کلاس          انچه می دانم کنم تقدیم طفلان شما

چاره درماندگی ها کسب علم و دانش است        با چکاوک نغمه سر دادم به بستان شما

چون که حق تلخ است با شیرین زبانی گفته ام     گر قبول افتد در افکار درخشان شما

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.